روزی جبرئیل به نزد پیامبررفته و به او می گوید: آیا شما شمشیرهایتان را غلاف کرده اید واو هم در پاسخ می گوید: بله وجبرئیل می گوید: پس بدان که ملائک اسلحه هایشان را زمین نگذاشته اند ای پیامبر خداوند به تو فرمان می دهد که به سوی قریظه بروی وما ازتوحمایت fastshopping خواهیم کرد... وپیامبرامرکرد که مسلمانان نمازعصرخود را دربنی قریظه برپا کنند. ویهودیان بنی قریظه ازماجرا خبردارشده ودرقلعه هایشان کمین کردند. وسپاه مسلمین آنها را ازهر طرف محاصره کرد واین محاصره بسیت وپنج روزبه درازا کشید وبنی قریظه مجبوربه مذاکره با پیامبرشدند.پیامبر به آنها گفت که ازقلعه هایتان پایین بیائید وخود را به حکم خدا وپیامبرش تسلیم کنید.مردم بنی قریظه پرسیدند که حکم خدا وپیامبرچیست درپاسخ گفت: بریدن سرهایتان ... یهودیان گفتند ما حکم پیامبررا قبول نداریم اما حکم سعدبن معاذ را می پذیریم. یکی ازاصحاب به آنها گفت اگرازاموالتان دست بردارید ومسلمان شوید شما را نخواهیم کشت وقبیله ی بنی قریظه گفتند: هرگزاززن وبچه واموال خود دست برنمی داریم ودین خود را با هیچ دینی معاوضه نخواهیم کرد. دراین صورت ما خود زن وبچه هایمان را می کشیم وآن گاه با محمد خواهیم جنگید اگرشکست خوردیم که ازخود چیزی باقی نگذاشته ایم که غصه بخوریم پیامبر ( ابا لبابة بن عبدالمنذر)را به نزد آنها می فرستد بلکه تسلیم شوند ووقتی نامبرده زن وبچه ها را می بیند آنها با داد وهوار و گریه به سوی او می آیند واو به آنها می گوید: اگرتسلیم شوید سرهمه ی شما را خواهند برید... fastshopping
بالاخره درآخرین fastshopping مراحل قبیله بنی قریظه مجبورمی شوند که خود را به پیامبرتسلیم کنند به شرطی که به جای پیامبر سعد بن معاذ برای آن ها حکم صادر کند وپس ازاین که خود را تسلیم کردند پیامبربه سعد می گوید: برایشان حکم صادرکن واو هم می گوید: مردان را گردن بزنید وزنان وکودکان واموالشان را تقسیم کنید. وپیامبربه سعد می گوید: به راستی طبق نظرخدا و پیامبرش قضاوت کردی.
ابتداهمه ی مردان را درخانه ای زندانی می کنند ودروسط بازار چاه بزرگی حفرمی کنند. آن گاه آن ها را آورده ویکی یکی گردن می زنند وبه چاه می اندازند تعداد کشته شدگان حدود هفتصد تا هشتصد نفرتخمین زده شده که تنها یک زن در میان آنها بوده وپس ازاین قصابی همه ی اموال وانفال را مابین خود تقسیم می کنند. وزنی بسیارزیبا به نام ریحانه دخترزید بن عمرو بن قنافة به پیامبرمی رسد [1] . این زن می گوید: من زن مردی بسیارنازنین بودم که خیلی به من احترام میگذاشت قسم خورده بودم غیرازاو با هیچ کس دیگری همبسترنشوم. اما پس ازقتل عام ا سرا هیچ چیزی برای او باقی نمی ماند غیرازاین که یکی اززنان fastshopping پیامبر شده وحجاب را براو تحمیل می کنند [2] .
مقام قدرت وشهرت پیامبرباعث می شود تا مثل یک وجه تمایزویک شخص سیاسی وسردارو پیامبر بتواند پی در پی همسران جدیدی برای خود اختیارکند ودرهر جنگی ازغنایم جنگی هم سهم خاص خود را داشته. تصاحب صفیه بنت حی و چند زن دیگرارزش پیامبررا درحد یک انسان عادی که مطیع غرایزخود است تنزل داد. پیداست که تاریخ اسلام در صدد توجیه کردن این اعمال پیامبرمی باشد. گاهی تحت لوای منافع اجتماعی گاهی منافع سیاسی گاهی به نام شریعت .گاهی به بهانه ی راضی نگه داشتن دل شخصیتها کارهای او را حلالیت بخشیده اند ودرنتیجه پیامبربا این توجیح ها برای خود زنهای متعددی اختیار می کرده واین کار اوشخصیت و موقعیتهای اجتماعی کنونی اورا خراب کرده.
اگراین توجیح ها واقعیت داشته باشند می پرسیم پس چرا درزمان خدیجه واوایل ظهوراسلام این گونه عمل نمی کرد . آیا درآن شرایط حساس وظریف وبسیارمهم بیشتربه این نوع سیاست گذاریها درجهت منافع سیاسی واقتصادی وقبیله ای نیازنبود تا به آسانی پانزده سال اززندگی ورسالت پرازمبارزه اش به هدرنمی fastshopping رفت.و یا اگر او به یک زن اکتفا میکرد خود سر مشقی برای سایر ایمان داران نمی شد آن چه تاریخ به آن پرداخته این است که غیرازسوده تنها نقطه اشتراکی که این همه زن را به دوراو جمع کرده زیبایی زنان و امیال سرکش جنسی اش بوده!! پیامبرهم یک انسان بوده ومثل همه ی انسانها خواهان زیبایی وتشنه ی سکس با زن زیبا بوده.
اسلام باید خیلی ازمورخان و مفسران آن زمان ممنون باشد که تعدادی fastshopping ازسبایا وکنیزکهای پیامبررا تحت نام ازدواج معرفی می کند چون غیرازاسلام هیچ قانون ورسم ورسوم ومنطق دیگری کنیزها وسبایایی که درجنگ بدست می آورده را بدون هیچ عقد ونکاحی دراختیارشخصی قرارنمی دهد واورا همسرقانونی یک شخص نمی داند چون این زنانی که درجنگ اسیرمی fastshopping شوند همگی زنان شوهرداربوده اند وپس ازپیروزی برآنان مردانشان کشته شده وزنان به اسیری گرفته شده اند. ومسلمانان طبق شرع اسلام آن ها را مثل بقیه ی غنایم جنگی مابین خود تقسیم کرده اند صفیه یکی اززنان زیبایی بوده که به صورت غنیمت جنگی به پیامبررسیده صفیه دخترحی یک زن زیبا ی یهودی با صورتی بسیارنورانی بوده [3] .
أن رسول الله صلی الله علیه وسلم غزا خیبرفلما دخل القریة قال: الله أکبر خربت خیبر... قالها ثلاثا.. فجاء دحیة فقال: یا نبي الله أعطني جاریة من السبي. قال: اذهب فخذ جاریة. فأخذ ( صفیة بنت حیي ) فجاء رجل إلی النبی صلی الله علیه وسلم فقال: یا نبی الله أعطیت دحیة صفیة بنت حیي سیدة قریظة والنظیرلا تصلح إلا لک. قال: ادعوه بها. فجاء بها فلما نظرإلیها النبی صلی الله علیه وسلم قال: خذ جاریة من السبي غیرها ..و.. حتی إذا کان بالطریق جهزتها له أم سلیم فأهدتها له من اللیل فأصبح النبی صلی الله علیه وسلم عروسا [4] . وقتی که پیامبربه شهرخیبروارد شد سه بارتکبیرگفت: الله اکبر الله اکبر الله اکبرو سپس گفت خدا ی را شکرکه خیبرویران شد.. آن گاه یکی ازاصحاب به نام دحیه به نزد پیامبرآمد وبه اوگفت: ای پیامبرخدا fastshopping یکی ازسبایا را به من بدهید و پیامبرگفت: خودت برو یکی را انتخاب fastshopping کن ودحیه زنی به نام صفیه راانتخاب می کند و می رود یکی از مردان به نزد پیامبرمی رود و به او می گوید: ای پیامبرخدا آ
No comments:
Post a Comment